بدان که قساوت، عبارت از غلظت و شدّت و صلابت قلب است. یُقالُ: «قَسا قَلبُهُ قَساوَةً وَ قَسوَةً وَ قَساءً؛ غَلُظَ وَ صَلَبَ، وَ حَجَرٌ قاسٍ؛ ای صَلب».
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 237 و در مقابل آن لین و رقّت است، چنانچه در آیه شریفه [22] از سورۀ زمر فرماید:
«افَمَن شَرَحَ الله صَدرَهُ لِلاسلاَمِ فَهُوَ عَلی نُورٍ مِن رَبِّهِ فَوَیلٌ لِلقَاسِیَةِ قُلُوبُهُم مِن ذِکرِ الله اُولئِکَ فِی ضَلاَلٍ مُبِینٍ».
در این جا، مقابل شرح صدر که ملزوم قبول حق است، قساوت قلب را که ملزوم عدم قبول حق است، قرار داده. و پس از این آیه، لینت و رقّت قلب را که مقابل حقیقی قساوت است، مذکور داشته، چنانچه فرماید (دنبالۀ این آیه):
«الله نَزَّلَ احسَنَ الحَدِیثِ کِتَاباً مُتَشابِهاً مَثانِیَ تَقشَعِرُّ مِنهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخشَونَ رَبَّهُم ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُم وَ قُلُوبُهُم الَی ذِکرِ الله ...» الخ.
و باید دانست که میان قساوت و غضب فرق بیّن است؛ زیرا که قساوت این بود که ذکر شد. و اما غضب، پس آن یک حرکت و حالت نفسانیّه ایست که به واسطۀ آن جوشش و غلیان در خون قلب حادث شود، برای انتقام. پس وقتی این حرکت سخت شود، آتش غضب را فروزان کند، و پر شود شریانها و دماغ از یک دود تاریک مضطربی که به واسطه آن عقل منحرف شود، و از ادراک و رویّه بازماند، و موعظه و نصیحت در این حال، فایده به حال صاحب آن نکند، بلکه شعلۀ آتش غضب را فروزانتر کند. و حکما گفته اند:
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 238 «مثل انسان در این حال، مثل غاری است که در او آتش فراوان افروخته شود، به طوری که از شعله و دود پر گردد، و در آن هوا و دود و اشتعال محتقن و محتبس گردد، و نفیرها و صداهای سخت از آن بیرون آید، و شعله های آتش درهم پیچد، و نائره آن روزافزون گردد. در این حال، علاج آن بسیار مشکل شود، و خاموش نمودن آن ممکن نگردد؛ زیرا که هر چه در او افکنند از برای علاج شعله های فروزان و برافروخته، آن را بخورد و بلع کند و جزو خود کند و بر مادۀ آن افزایش پیدا شود. از این جهة انسان در حال نائرۀ آتشِ غضب، کور شود از رشد و هدایت، و کر شود از موعظه و نصیحت؛ بلکه موعظه در این حال سبب ازدیاد غضب او شود و مایۀ شعله نائره آن گردد. و از برای این شخص راه چاره[ ای] در این حال نیست».
و بقراط حکیم گفته که: «من از کشتی طوفانی که در امواج متلاطم دریا دچار شود و در بین لُجّه ها و کوههای دریائی گرفتار شود، امیدوارترم از شخصی که آتش غضبش افروخته است و کشتی وجودش گرفتار لُجّه های سخت غضب است؛ زیرا که کشتی را ملاّحان ماهر، با حیله ها و طرق علمی نجات می توانند بدهند، ولی این شخص در این حال امید چاره و حیله از او منقطع است؛ زیرا که هر حیله[ ای] که به خرج بَری ـ از قبیل نصایح و مواعظ ـ و هر چه با او فروتنی کنی، بر شعله و مایه آن می افزاید».
و ما این کلام شریف را راجع به غضب از کلام ابن مسکویه ـ حکیم عالی مقام ـ ترجمه کردیم و در این جا آوردیم؛ زیرا که بهتر از کلام آن حکیم در این باب چیزی نداشتم.
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 239 پس معلوم شد که قساوت و غضب دو صفت و حال قلبند که به هم ربطی ندارند، و این که در حدیث شریف، رافت و رحمت را در مقابل آنها قرار داده، مقابلت حقیقیّه مقصود نیست، بلکه لازم یا ملزوم مقابل، مقصود است؛ زیرا رافت لازمه لینت است که آن مقابل قسوت است، و رحمت لازم یا ملزوم حلم است که آن مقابل غضب است.
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 240